السلام علیک یا بقیة الله
یکی مثل من: آقای خوبم سلام. حالتان چطور است.از حال دل ما که باخبرید؟ما خوبیم.عیداست همه دور هم جمع شده ایم خوش می گذرد آقا. خنده بازار و پایتخت،حرف های سیاسی هم نقل و نبات مجالسمان است. راستش را بخواهید دلمان می خواست شما هم بودی دور هم بیش تر خوش می گذشت ولی بدون شما آنقدرها هم به ما بد نمی گذرد..آقا این جا به ما خوش می گذرد.
دیشب بعد از مدت ها دلم هوایتان را کرده بود تصمیم گرفتم صبح جمعه دعای ندبه ای بخوانم. راستش را بخواهید شب نشینی و خنده و خوشیمان آنقدر طول کشید که ... روم سیاه...
به ما که خوش می گذرد.حالا به شما را نمی دانم.
اصلا آقا به ما چه که شما عزادار و ناراحتید. به ماچه شما سیاه پوش مادرتان هستید.آقا به ما چه که درد شیعیان جهان شما را پیر کرده هر روز و هر شب ناله و فغان شما به آسمان می رورد. راستی آقا شما موقع ناراحتی با کی دردودل می کنید؟ نکند شما هم سر در همان چاه جد بزرگوارتان می کنید؟یا نه کنار مزار مخفی مادرتان یا شاید هم در کربلا ... راستی آقا علمدار شما کیست؟شماهم اباالفضل دارید یا نه؟اباالفضل تان کیست؟...
.
.
.
یکی مثل تو:دلم داره می ترکه آقا...از این زندگی متنفرم...از زندگی بدون تو متنفرم.از خودم و همه ی گرفتاران دور وبرم بدم میاد. من دلم تورو می خوام. دلم یه خنک نسیم تو رو می خواد.خوشی برای من یعنی تو.من بی تو هیچم.بودن بدون تو یعنی هیچ و پوچ.
خاک بر سر من ...من هستم و تو غریبی.من هستم و هیچ کاری نمی کنم. کاش می مردم...کاش نبودم...کاش کاری از من بر می آمد.کاش اباالفضل تو من بودم.خاک بر سر من...
منه بی عرضه ای که نمی تونم دل یه نفر از اطرافیانمو همراه تو کنم.دست یکیو بگیرم و نجاتش بدم.
از خودم خسته م.دستمو بگیر.منو برا خودت جدا کن...تورو به مادر... غروب جمعه ست...کجایی؟
|